تاريخ : دو شنبه 7 مهر 1393 | 8:55 | نويسنده : shahram

 

باید یادم باشد...وقتی

بغض دارم؟

آرام نـیستم؟

دلم بـــرایش تـنگ شده!

حــــوصله هـیـچـکس را نــــدارم؟!



یــاد لحظه ای بیفتم کـه

او... هــمه ی بی قــــراری هــایم را دیــــــد

امـــــــا !!!

چـشمـهایش را بست و رفــت… !

 



نظرات شما عزیزان:

minaf
ساعت16:09---7 مهر 1393
دیدی آخرش منو تنها گذاشت و رفت ، از زمین قلبمو برنداشت و رفت ، دیدی آخرش منو دیونه کرد ، واسه رفتن همین و بهونه کرد ، دیدی اون وعده هایی که رنگی بود ، تمومش واسه قشنگی بود ، دیدی اونی که دلمو بهش دادم ، رفت از چشمای نازش افتادم ، دیدی اونی که می گفت ماله منه ، دم آخر نیومد سر بزنه ، دیدی خط زد اسمم و از دفترش ، رفت و اسپند نزدم دور سرش ، دیدی اون نخواست برم به بدرقش ، دیدی باختم تو مسابقش ، دیدی مهربونیارو زد کنار ، رفت و چشمامو گذاشت تو انتظار ، دیدی رفت گذاشت به پای سرنوشت ، گفت شاید ببنیمت توی بهشت .....

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: